بعضی وقتا میشه بنویسی و نوشته هات رو به هیچ فرد خاصی تقدیم نکنی....
می تونی برای خودت یه "تو"داشته باشی
یک "تو"ی مجازی که وجود خارجی نداشته باشه....
گاهی فقط می نویسی برای دلت....
برای"تو"یی که هیچ وقت در زندگیت نقش پررنگی نداشته.....
متن قدیمیه ولی اگه می خونینش لطفا توضیحاتی که دادم رو در نظر بگیرین.....باتشکر مدیر وبلاگ رقص قلم
تقدیم به تـــــــــو
شانه هایم بوی خستگی می دهد،دست هایم هم....
دست هایم فریاد بی صدا دارد،چشم هایم هم....
چشم هایم حرف های ناگفتنی دارد ،لبانم هم....
لبانم هوس با دوست گفتن دارد،پاهایم هم.....
پاهایم عشق با تو بودن دارد و تمام وجودم هم.....
شانه هایم خسته نیست با کوله باری از درد وقتی تو باشی،دست هایم هم.....
دست هایم با هزار درد فریاد بی صدا را در گلو خفه میکند وقتی تو باشی،چشم هایم هم.....
چشم هایم سکوت اختیار میکند اگر بودنت را ببیند،لبانم هم....
لبانم گفتن را نتواند وقتی تو باشی و پاهایم هم....
پاهایم اما با تو صد برابر عاشق می شوند و تمام وجودم هم.....
تمام وجودم از حروف ع ش ق لبریز میشود وقتی تو باشی.....
به قول قیصر جز اینم آرزویی نیست تنـــــــــها بـــــــــاش
[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 7:46 عصر ] [ نویسنده ]