يکيشون گفت:پسر اون روز که لونه ي گنجشکا رو با پلخمونت ميزدي حواست بود توش جوجه داره؟
ممنون، زيبا بود. از اين جمله خوشم اومد.
سلامارميتا رضايي نژاد در جشنواره شعر شهداي هسته اي بود.شعري به ايشان تقديم کردم که به شما نيز پيشکش خواهم نمود.
با مقدمه
اين عروسك، بهانهگير شدهچه بگويم به گوش او باباخواندهام تا هزار لالايياز سر صبح تا همين حالا
نيک بخوانيد و شاد باشيد. بدرود
درود بر تو.خوبي؟
بابا ايول...نميدونستم انقدر خوب مينويسي!يه اسم پيشنهادي:شام آخر
نخند بابا...خب پيشنهاده ديگه.ادامه بده.خوب پيش ميري